داستان
یک مرد ایرلندی به میخانه نشستم در حالی که در یک شب 3 انگلیسی راه می رفت وارد این
مردان نشسته و شروع به صحبت در مورد اینکه چگونه آنها می توانند خشم ایرلندی ...
مرد اول می گوید، "دیده بان ... اون بلند می شود، پیاده روی را به ایرلندی، و می
گوید: "هی مرد، من می شنوم سنت پاتریک خود را یک دسته هیزم بود." ایرلندی پاسخ:
"اوه، این است که در حال حاضر؟" انگلیسی، برمیگردد به صندلی بهت زده خود را، زمانی
که دوست خود میپرد و می گوید: "در اینجا، lemme آن را امتحان کنید." پس از او می
رود به ایرلندی و می گوید: "هی مرد، من می شنوم سنت پاتریک خود را یک دسته هیزم کسی
که در لباس ورفتار از جنس مخالف خود تقلید میکند!" ایرلندی پاسخ ها: "اوه، این است
که در حال حاضر؟" بنابراین انگلیسی، نا امید می رود و می نشیند با دوستان خود. وقتی
که انگلیسی 3 میپرد و می گوید: "خب، در حال حاضر، من باید آن را امتحان کنید!
بنابراین او پیاده به آینس ایرلندی می گوید: "هی، من می شنوم شما سنت پاتریک
انگلیسی بود!"
و ایرلندی پاسخ: "بله، این چیزی است که دوستان خود را می گه."
و ایرلندی پاسخ: "بله، این چیزی است که دوستان خود را می گه."
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۵/۰۶ ساعت 11:50 توسط shahab
|